یکی از مشتریان دستفروش میگوید باید زنگ در دیگر خانه را بزنم که در راسته اصلی بازار قرار دارد. مردی در را میگشاید و مقابل در میایستد. صدای دستگاهها از فعالیت کارگاهی خبر میدهد که در خانه قاجاری برپا شده است. کالاهایی در گوشه دیگر ساختمان انبار شده است که قابل تشخیص نیست.
مردی که در را باز میکند به سختی اجازه ورود به داخل خانه آنهم تنها جلوی در را میدهد. احساس میکنم مشکلی وجود دارد. کمی عصبانی و دستپاچه است. با این حال میگوید منتظر باش. مرد دیگری از داخل کارگاه مقابل در ورودی میآید که شبیه به مرد اولی است. میگوید اینجا دیگر کسی زندگی نمیکند. او حاضر به گفتوگو نشد. نام این خانه در خانههای مسکونی بافت تاریخی منطقه بازار ثبت شده است. خانه قاجاری شماره 46 رها شده و اکنون تبدیل به کارگاه تولیدی شده است.
مردی که از کارگاه خانه 46 بیرون میآید با بداخلاقی درخواست گفتوگو درخصوص خانه قاجاری را رد میکند و بدین ترتیب ساکنان خانه مهرگان در بنبست قدیمی هفت تن در فهرست گفتوگوی بعدی قرار میگیرند؛ خانه شماره 19 که از یک اندرونی و بیرونی تشکیل شده و شاه نشین آن نیز در سمت راست ورودی قرار دارد.فضای خانه اگرچه شباهت زیادی به خانههای مسکونی دارد ولی این گفتوگو نه در محیط خانوادگی بلکه با یکی از کارکنان کارگاه ریسندگی و در فضای کناری شاهنشین، جایی که یک دستگاه بزرگ و دایرهای نخریسی قرار گرفته بود انجام شد.
زرشکن اکنون یکی از ساکنان کاری بازار تهران در گذر لوطی صالح و در خانه قدیمی مهرگان است. او در محله بازار متولد شده و آنطور که میگوید از سال 1340 در بازار تهران زندگی و کار کرده است. اینکه چرا یک بنای مسکونی تبدیل به کارگاه نخریسی و تولید پوشاک میشود سؤالی است که زرشکن اینگونه به آن پاسخ میدهد: سالها پیش بازار تهران محل سکونت خانوادگی بود ولی بهتدریج و بهدلیل مشکل بودن ساخت و ساز در کوچه پس کوچههای بازار و همچنین تبدیل شدن این محدوده به محل کار و فعالیت اقتصادی خانوادهها خانههایشان را ترک کردند و از داخل بازار رفتند. به گفته زرشکن، اتاقهای خانههای قدیمی که تخلیه شده بود بهتدریج تبدیل به کارگاه یا خیاطخانه شد. آنطور که زرشکن میگوید خانه مهرگان که عمر آن به دوران پهلوی اول بازمیگردد از داشتن آب شهری نیز محروم است.
زرشکن در یکی از کاروانسراهای بازار تهران که 50 خانوار در آن زندگی میکردند متولد شده و آنطور که خودش میگوید، بچه کاروانسراست. وی مشکلات سکونت در بازار تهران را با توجه به قدمت سکونت خانواده در آن، اینگونه تشریح میکند: تا همین 10 سال پیش خانوادههایی در بازار زندگی میکردند ولی بعدتر که بازار محیط مردانه پیدا کرد و زنها قادر به تردد در کوچههای بازار نبودند خانوادهها از بازار تهران رفتند. الان بازار تهران دیگر به درد سکونت نمیخورد.زرشکن مشکلات سکونت در بازار تهران را نخست در نبود دسترسی آسان به خروج یا ورود به داخل محوطه بازار میداند که درصورت بروز مشکلاتی همچون بیماری یا آتشسوزی حتی حضور خودروهای امدادی در آن با مشکل مواجه میشود. وضعیت خدمات و سرویسهای بهداشتی در بازار تهران نیز از دیگر مشکلاتی است که او به آنها اشاره میکند.
از زرشکن که خود در بازار تهران به دنیا آمده و آنجا سکونت داشت و اکنون بیشتر ساعات روز را در کارگاه خانه مسکونی متروکه میگذراند درخصوص آنچه نیاز بازار تهران برای احیای سکونت خانوادگی در این بخش از شهر است سؤال میکنم، میگوید: آلودگی هوا، سخت شدن دسترسیها که حتی امکان تردد پیاده را نیز مشکل میکند به همراه نبود امکانات بهداشتی و خدمات رفاهی همچون برخورداری از لوله کشی آب یا گاز در این بخش از تهران به همراه مشکل مزاحمتها که ناشی از نبود فرهنگ زندگی در شهر است همگی از موضوعاتی است که امکان احیای زندگی در بازار را سخت میکند. او نیز به اشتباه فکر میکند متولی اصلی همه آنچه در بازار تهران وجود دارد شهرداری است و میگوید:
تا همین چند سال پیش آب شاه که از کاخ گلستان به بازار میآمد را در آب انبارها میانداختیم و از همان آب حتی برای خوردن استفاده میکردیم ولی همین آب را هم قطع کردند. خب امکانات اولیه زندگی باید برای سکونت در یک نقطه فراهم باشد تا مردم تشویق به سکونت در بازار شوند.
زرشکن امکان احیای بافت مسکونی در بازار تهران را میسر نمیداند و میگوید بهتر است همین بافت فعلی را بازسازی کنند. او میگوید: خانوادههای زیادی را میشناختم که تا همین 10 سال پیش اینجا زندگی میکردند و حالا بازار را ترک کردهاند. خانهها یا بهتدریج فروخته شدند و یا به انبارها و کارگاهها اجاره داده شدند. خرم، مالک یکی از خانههای قدیمی از نوع قاجاری است که اکنون هر یک از اتاقهای خانه قدیمی را به فروشندگان لباس اجاره داده است. بدین ترتیب ورودی شاهنشین خانه قدیمی و پنجرههای ورودی دو طرف به علاوه اتاقهای موجود در طرفین شاهنشین و اتاقهای همکف خانه که تا مقابل در ورودی کشیده شدهاند .
هر یک تبدیل به حجرهای برای فروش لباسهای چینی شده است.او که در حجره یکی از اتاقهای طبقه همکف خانه نشسته، زاده بازار تهران است. میگوید: بافت بازار تجاری شده و به همین دلیل رفتوآمد خانوادهها که خواستار سکونت در بازار هستند سختتر شده است. مسائل بدی به لحاظ فرهنگی در برخی نقاط بازار تهران مشاهده میشود که زندگی را برای خانوادهها در این بافت محدود دشوار میکند. خرم میگوید که در محله صابون پز خانه بازار به دنیا آمده است. او آخرین زمان سکونت در بازار تهران را تا همین 15 سال پیش تخمین میزند که خانوادهها همچنان مشغول زندگی در این منطقه بودند. میگوید: سکونت در بازار الان بیشتر مربوط به افرادی است که در خود بازار کار میکنند. مثلا در همین خانه فردی یکی از مغازهها را اجاره کرده و همین جا ساکن است. آنطور که خرم میگوید، اکنون بیش از 90 درصد از فضای بازار را محیط کار تشکیل داده که به همین دلیل احیای بافت مسکونی بازار تهران اندکی مشکل شده است.
خانه تاریخی را که مالک آن میگوید میخواهد گچبریهای قدیمی بالای سرستونهای قاجاری را بهزودی پایین بیاورد ترک میکنم. کوچه هفت تن را به سمت کوچه غریبان از محلههای بسیار قدیمی و با سابقه ترک میکنم. خانواده «بری» در این محدوده ساکن شدهاند. زنگ خانه که به صدا درمیآید بانویی در را میگشاید که همسر پیرمرد است. آنها 50 سال است که در همین خانه 106 متری ساکن هستند. آنها جزو معدود خانوادههای باقیمانده در بازار تهران هستند که در خانه محاصره شده با انبارها و کارگاهی که کار خود را از نیمه شب آغاز میکند زندگی میکنند.
بری میگوید: سکونت در خانههای بازار بسیار سخت شده است. او به انبارها و کارگاههای اطراف خانهاش اشاره میکند و میگوید: یکی از کارگاهها سگ آورده است که صدای پارس آن آرامش را از ساکنان خانه میگیرد. کبوتر بازی هم در آن
راه انداختهاند و صدای موسیقی همیشه از این انبار در خانه ما شنیده میشود. دستگاه کارگاه نیز از 12 شب شروع به کار میکند که ضربههای آن مزاحم آرامش و استراحت است. بری درخصوص امکان احیای سکونت خانوادگی در بازار تهران میگوید: فکر نمیکنم این امکان وجود داشته باشد. دانستن این موضوع که در محدوده کوچه غریبان تنها 8 خانواده زندگی میکنند جالب است. آنطور که مالک خانه فرسوده در محدوده کوچه غریبان میگوید احتمال اینکه بازار تهران همچون گذشته بار دیگر به منطقه مسکونی برای خانوادهها تبدیل شود بسیار ضعیف است. از سوی دیگر خانوادههایی که خانههای خود را در بازار تهران ترک میکنند امکان ایجاد آسیبهای اجتماعی و اخلاقی در بازار را افزایش میدهند. سمیه نوروزی بانوی جوانی که در خانه قدیمی پدری در کوچه غریبان زندگی میکند به خوبی مشکلات خانوادههای ساکن در بازار تهران را تشریح میکند.
نوروزی میگوید: تردد ما در بازار موجب تعجب مغازهدارها و کارگران است و تصور نمیکنند که خانوادهای بتواند در بازار زندگی کند. به همین خاطر تردد برای خانمها سختتر از قبل شده است. آنطور که او میگوید برخی کارگران مهاجر که با ساکنان قدیمی بازار تهران آشنا نیستند مزاحمتهایی برای بانوان ساکن بازار فراهم میکنند. حضور فروشندگان موادمخدر در محلههای بازار تهران بهویژه کوچه غریبان با وجود شکایتهای متعدد موجود در این رابطه بهرغم پاکسازیهای صورت گرفته و بسته بودن ورودیهای بازار و مشکلاتی که این موضوع برای خانوادههای ساکن ایجاد کرده است موضوعات جدی دیگری است که خانوادهها را وادار به ترک بازار تهران میکند. نبودن مراکز آموزشی مانند مدرسه و همچنین مشکلات موجود در رابطه با بافتهای فرسوده نیز از دیگر موارد مورد اشاره خانم نوروزی است.
نوروزی خود از آن دسته ساکنان بازار است که میگوید بهدلیل مشکلات فرهنگی و آسیبهای اجتماعی موجود در بازار به همراه محدودیتهای زندگی در این نقطه از شهر بهزودی محله غریبان را ترک میکند. او که چندان به بازگشت زندگی خانوادگی به بازار تهران امیدوار نیست، میگوید: خانه قدیمیام را دوست دارم ولی مشکلات آنقدر زیاد شده که با توجه به سن فرزندم واقعا نمیتوانم به ادامه سکونت در بازار خوشبین باشم. میتوانم بگویم تا همین چند سال پیش که پای کارگران مهاجر به بازار باز نشده بود زندگی خوبی در بازار داشتیم ولی مشکلات سکونت در بازار اکنون واقعا زیاد شده است.